خانه / درباره الیگودرز / تاریخ الیگودرز / مشاهیر و بزرگان الیگودرز / آیت الله شیخ احمد کروبی از روحانیون برجسته ساکن الیگودرز

آیت الله شیخ احمد کروبی از روحانیون برجسته ساکن الیگودرز

احمد کروبی مبارزی خستگی ناپذیر، عدالتخواهی بزرگ

احمد کروبی (زاده ۱۲۷۵ شمسی درروستای اختخوان در گلپایگان،درگذشتهٔ ۱۳۶۳) معروف به شیخ احمد کروبی روحانی شیعه، از زندانیان سیاسی، پدر مهدی کروبی و متولد سال ۱۲۷۵ شمسی (۱۳۱۴ قمری) بود.

کروبی برای ادامه تحصیل نزد استادانی نظیر سید ابوالحسن اصفهانی، به نجف عراق رفت و پس از بازگشت به ایران در مناطق غربی کشور به ویژه منطقه الیگودرز به سخنرانی و فعالیت علیه حکومت پهلوی پرداخت.

وی چندین بار توسط ساواک دستگیر و زندانی شد و بیش از سه دهه در زندان و تبعید به سر می‌برد. وی از شیفتگان حاج سید محمدتقی غضنفری بود و همواره سعی می‌کرد در طول زندگی خود از وجود معنوی وی استفاده برد.

زندان و تبعید

او به دنبال تظاهرات عده‌ای از طلاب علوم دینی در فیضیه قم در سال ۱۳۴۲ بازداشت گردید و در روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و سال‌های بعد از آن نیز در شهرهایی نظیر الیگودرز، تهران، قم و دماوند به همراه فرزندش مهدی کروبی از دانشجویان دانشگاه تهران و هم چنین افرادی چون عزت‌الله شاهی به برپایی تظاهرات، سخنرانی، تهیه و پخش اعلامیه‌هایی تحت عنوان قاعده بزرگ اسلام می‌پرداخت و به همین دلیل از سوی ساواک دستگیر و به دو سال تبعید در شهر دماوند محکوم شد.

حسینی غفاری دربارهٔ سخنرانی‌های احمد کروبی می‌گوید: «شیخ احمد کروبی هم فرد حر و بی باکی بود طرف‌های عصر، سروکله این پیرمرد پیدا می‌شد و با صراحت لهجه عجیبی شروع می‌کرد به افشاگری علیه شاه و برای خود من هم تعجب‌آور بود که این فرد را چرا می‌گذارند آزاد بگردد! البته چند بار به زندان افتاده بود منتها در زندان هم حالت انفعالی نداشت.»

احمد کروبی بار دیگر در سال ۱۳۵۰ نیز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی توسط ساواک بازداشت و به سه ماه حبس تأدیبی محکوم شد. او در زندان با زندانیانی نظیر عزت‌الله شاهی و حسینعلی منتظری نیز هم‌بند بود.

روایت زندگی آیت الله شیخ احمد کروبی از روحانیون برجسته الیگودرز

مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات مجموعه کتاب هایی را با عنوان  «یاران امام به روایت اسناد ساواک»  منتشر کرده است. در هیجدهمین کتاب از آن مجموعه به زندگی و فعالیت ها و مبارزات خستگی ناپذیر «حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کروبی»(پدرحجت‌الاسلام مهدی کروبی) پرداخته شده است.

این درحالی است که زندگی‌نامه کوتاه ایشان، مبارزه با رژیم شاه، همراهی با امام خمینی(ره)، دستگیری‌های پیاپی توسط ساواک، تبعید و نقش فعال ایشان در قیام ۱۵خرداد از مطالبی است که در مقدمۀ این کتاب ارزشمند آمده است.

پس از آن و به روال دیگر کتب این مجموعه، متن اسناد که شامل تصویر متن اصلی و متن حروفچینی شده آن است، درج گردیده است.

روایت زندگی آیت الله شیخ احمد کروبی از روحانیون برجسته الیگودرز
روایت زندگی آیت الله شیخ احمد کروبی از روحانیون برجسته الیگودرز

حاج ملا احمد کروبی، نمایندۀ آیت الله بروجردی 

در میان عالمان دین که علاوه بر ترویج شریعت مقدس اسلام و صیانت از آن با حکام جور زمان خود نیز همواره در ستیز بودند حاج ملااحمد کروبی اندک افرادی که او را از نزدیک می شناختند و یا خود در خط مبارزه بودند، کسی دیگر با او آشنایی نداشت‌.

این بزرگ مرد که به حق پای بر روی امیال فردی یا بهتر بگوییم نفسانی خود نهاده بود و ترک  دیار پرآوازه و مطرح علم و دین یعنی نجف و سپس قم را نموده‌، به نمایندگی ازسوی حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی به الیگودرز سفر کرده بود تا مردم آن سامان را ارشاد و راهنمایی نماید، پنجه در پنجه ساواک و شاه انداخت و با صبر و مقاومت بسیار به مبارزه علیه حاکم فاجر و جائر زمان خویش می پردازد.

کتاب حاضر آکنده از اسنادی است که گویای دقت نظر ساواک بر اوست‌؛ به قسمی که نامه‌های وی که درضمیمه کتاب نیز مندرج است شاهدی است بر این کنترل شدید از این مردبزرگ که می توان «شایعه دیوانه بودن‌» او را نیز که ازسوی ساواک منتشر شده بود، به آن افزود و در واقع دریافت که به چه میزان از استقامت و پایمردی او به ستوه آمده بودند:

«دستور فرمایید ضمن مراقبت از نامبردۀ بالا به نحو مقتضی شایع نمایند که شیخ احمد کروبی دیوانه شده و هرکس به منزل او تردد نماید وی را طرفدار خمینی و ضد میهنی معرفی و برای افراد گرفتاری به وجود می آید.»

در جای جای مقدمۀ این کتاب که عمدتاً از مآخذ غیر سندی و بیشتر با تکیه بر مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین شیخ مهدی کربی فرزند آن مرحوم صورت گرفته‌، علاوه بر مبارزات او، علاقه و شیفتگی بزرگانی چون امام و دیگر علما و نیز مقام معظم رهبری به او نیز دیده می شود: «حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(حفظه‌الله) که در مشهد به دیدار پدرم رفته بود، بسیار شیفته اخلاق و رفتار ایشان شده بود و از شجاعت و حرکات انقلابی ایشان و سلوک عرفانی ایشان تعریف و تمجید می کردند…»

مطالعه مقدمه و دقت و امعان نظر در اسناد این کتاب علاوه بر نشان دادن بزرگی شخصیت آن مرحوم و میزان استقامتش‌، زوایای ناگفته‌ای از تاریخ انقلاب اسلامی را نیز برای پژوهشگر و یا هر جویندۀ دیگر کتاب روشن می نماید.

زندگینامۀ ملااحمد کروبی از زبان پسرش 

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد کروبی متولد۱۳۱۴ قمری فرزند محمود از شخصیت های انقلابی است که طی سالیان سال رژیم شاه را به ستوه آورده بود و گمنام در صحنۀ تاریخی باقی مانده است.

فرزند گرامی ایشان، حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی دربارۀ آن مرحوم چنین می گوید:  “ایشان متولد یکی از روستاهای گلپایگان به نام اختخوان بوده است.

پدر ایشان از افراد ثروتمند روستا بوده است و مادر ایشان از سادات بزرگوار خوانسار می باشد، ضمن این که پدرومادر هردو افراد مذهبی و پای بندی به احکام و فرائض دینی داشته اند اما مادر فوق العاده متدین و حزب الهی تر بوده است.

بر همین اساس هم فرزندان تحت تاثیر شدید شخصیت مادر بوده اند و این که گفته شده است: بهشت زیر پای مادران است، یکی از مصادیق بارز آن همین زندگی بوده است و مادر ایشان از نظر قالب های فرهنگی  آن زمان دارای دانش اجتماعی بیش تر از پدر بوده است.

فرزندان تحت تاثیر مادر قرار گرفتند و پدرم از همان جوانی بسیار مومن، غیور، شجاع و مبارز بود.”

بازگشت به ایران 

ایشان در بخشی دیگر از این مصاحبه درخصوص پدرش بزرگوارشان پس از آن که به عشق و علاقۀ ایشان به یادگیری علوم دینی و دروس حوزوی اشاره نموده و از رفتن ایشان به حوزه علمیه سخن می گویند، ادامه می دهند: “ایشان پس از آن که در دروس طلبگی را در نجف به پایان رساند به ایران بازگشت و مردم الیگودرز از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله علیه درخواست کردند تا عالمی دینی را برای هدایت ایشان بفرستند و آن مرجع بزرگ نیز، ایشان را برای تبلیغ دینی به الیگودرز اعزام فرمودند که ابتدا بخش بوده و بعد هم شهر شد، یک منطقۀ وسیعی از نظر تبلیغی، زیر پوشش ایشان بود و به روستاهای اطراف مبلغ اعزام می کردند.

عبادت و زهد شیخ کروبی 

ححجت الاسلام کروبی در ادامه به توصیف برخی از خصوصیات و سجایای اخلاقی پدربزرگوارشان پرداخته و می گویند: “یکی از خصوصیات بارز ایشان عبادت و زهد فراوان بود که هیچ گاه نماز شب وی ترک نمی شد و دعاهای مستحبی را نیز فراوان می خواند.

ایشان علاوه بر مفاتیح الجنان مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمه الله علیه(که کتابی ارزشمند و مشحون از دعاهای با مضمون عالی است و معمولاً متدینین و مومنین دعاهای ایام و شب های مخصوص را می خوانند) کتاب ارزشمند زادالمعاد مرحوم علامه مجلسی رحمه الله علیه را نیز در کنار سجاده داشت تا چنانچه دعایی در مفاتیح الجنان نبود، (آن دعا را) از آن بخواند.

خصلت های شخصی و اجتماعی 

کروبی درخصوص خصلت نیکوی اجتماعی پدرش می گوید: “از نظر خصلت های اجتماعی دارای برجستگی هایی بود که می تواند برای همه سرمشق باشد. از نظر سخاوت و طبع بلند مشهور بود هر آن چه داشت را در راه خدا به محرومین می بخشید و چه بسا خود سر بی شام بر زمین می گذاشت اما غذایی را که داشت به فقیری هدیه می کرد.”

وی ادامه می دهد:”وی حاضر جواب نیز بود، بر اثر این که عبایش را به این و آن می بخشید، گاه عبای مناسب تابستان یا زمستان نداشت و با هر عبایی که بود بیرون می آمد، یک روز در مشهد در هوای گرم با عبای زمستانی بیرون آمده بود، افسری جلوی ایشان را گرفت و گفت که آیا این عبا بر دوشت سنگین نیست. ایشان فهمیده بود که وی درصدد تمسخر وی است. لذا گفته بود: این عبا کشیدنش مهم نیست آن شاه منحوس پسر پهلوی که بر دوش ملت سنگینی می کند، کشیدنش سخت است؟!! آن افسر هم بلافاصله رفته بود.”

ایشان در خصوص محروم گرایی پدرش نیز صحبت هایی مفصل می کند و در بخشی از این صحبت ها می گوید: “ایشان بسیار محروم گرا و مستضعف گرا بود و غذا و گندم تهیه می کرد و شبها خود بر میداشت و به درب منازل محرومین می برد و خود به آن ها می بخشید و خصوصاً در آن مناطق محروم چنین نیازمندانی داشت.”

روحیۀ مبارزاتی 

در مورد شیوۀ مبارزاتی مرحوم کروبی، فرزند ایشان چنین می گوید: از ویژگی های دیگر ایشان روحیۀ مبارزاتی وی است که شدیداً ضدرضاخان و محمدرضای پهلوی بودو با خاندان پهلوی درگیر و تعصب شدیدی نسبت به انقلاب اسلامی داشت.

آن چه که از خاطرات ایشان مربوط به زمان های رضاخان است را برای ما تعریف می کرد و آن چه خودم به یاد دارم مسئۀ دلبستگی ایشان به مبارزات اسلامی دهۀ ۱۳۲۰ بود که وی از هواداران مرحوم کاشانی و مرحوم نواب صفوی بود.

ارادت ویژۀ ایشان به مرحوم کاشانی باعث شد تا در نهضت ملی شدن صنعت نفت، بسیار موثر باشد. به طوری که با زندگانی های محدود آن روز از الیگودرز به تهران می آمد و مدتی می ماند و در جلسات مهم شرکت می کرد و به تبادل اندیشه در رابطه با نهضت می پرداخت و حضور جدی داشت و وقتی به الیگودرز برمی گشت، علی رغم مشکلات فراوان آن روزگار به تهیه روزنامه می پرداخت. حتی اگر روزنامه های مربوط به چند روز قبل می شد، با مطالعۀ جدی آن ها خود را در جریان وقایع و حوادث روزگار قرار می داد.

درنتیجه عالمی بود آگاه به زمان و مقتضیان آن، با ان امکانات بسیارکمی که در آن روزگار وجود داشت، در برابر هر حادثه ای واکنش نشان می داد و با جمع کردن مردم و بردن به تلگراف خانه، تلگراف پشتیبانی از نهضت یا اعتراض به دشمنان نهضت را برای مسئولین مخابره می کرد. ابتدا هم به همۀ افراد و مسئولین نهضت ملی شدن صنعت نفت ارادت داشت اما بعدها که شکاف به وجود آمد از پشتیبانان مرحوم نواب بود و داستان های مبارزات مرحوم نواب را برای ما در منزل بازگو می کرد.

از اقدامات شجاعانه آن ها در از بین بردن سران رژیم شاه، دستگیری و محاکمات و شهادت آن ها داستان های فراوانی برای فرزاندانش بیان می کرد و من تصور می کنم، یکی از اصلی ترین دلایل ورود فرزندان ایشان نیز به نهضت همین روحیۀ ایشان بود.”

کروبی ادامه می دهد:”پس از دستگیری حضرت امام(ره) نیز برای اولین بار که ما دستگیر شدیم که ایشان پیگیر کار ما بود اما هیچگاه ما را رها نمی کرد. در همان سال که من به زندان افتادم ایشان برای این که مرا به سربازی نبرند، بلافاصله اقدام کرده بود و با این که من اصلاً فرزندی نداشتم، شناسنامه ای به نام دختر برایم گرفت که با این وسیله رژیم شاه نتواند مرا به سربازی ببرد و جالب این که من هرگز دختردار نشدم و وقتی می گفتم که اجازه بدهید که این شناسنامه را باطل کنیم، می گفت، خیر چنین نکنید، ان شاءالله دختردار خواهید شد!”

احضار به ساواک 

درپی اوجگیری نهضت اسلامی ساواک برای مبارزه و مقابله با ایشان راه های مختلفی را در پیش گرفت تا شاید بتواند ایشان را  از ادامۀ روش مبارزاتی باز دارد اما توفیقی حاصل نکرد. یکی از آن راه ها احضار ایشان و گرفتن تعهد بود که در تاریخ ۱۸/۸/۱۳۴۵ وی را به ساواک احضار و برخورد تندی با وی نمودند.

پایان یک عمر مبارزه 

علیرغم توجه مردم و بازاریان الیگودرز به ایشان و امکان برخورداری از زندگی مرفه، ساده زیست و بی آلایش به زندگی و خدمات خود ادامه داد و با پیروزی انقلاب احساس کرد باری که سال های متمادی بر دوش داشته اینک به مقصد رسیده است و دیگر غم و غصه ای نداشت. فرزند ایشان دربارۀ آخرین روزهای زندگی وی چنین می گوید:

در روز بیستم خردادماه ۱۳۶۳ نزدیک ظهر خوابید و چندلحظه ای بعد بیدار شد و گفت وضو ندارم و برخاست وضو گرفت و خوابید و پس از ۲۰ دقیقه که اذان گفتند، همسر ایشان وقتی ایشان را صدا کرد و بیدارنشد، رفت و متوجه شد که از دار دنیا رفته است. مراسم بسیار ساده ای برای ایشان گرفته شد و در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شدند. رحلت ایشان در خردادماه و مصادف با با ماه رمضان بود و ایشان همان ماه رمضان را روزه گرفته بودند.”

آری بزرگ مردانی گمنام این چنین زیسته اند و این گونه به دیدار حق شتافتند. خدا ایشان را رحمت کند و با انبیاء و اولیاء محشور دارد.

این مطلب در حال تکمیل است. چنانچه نظری دارید یا مطلب مستقلی در مورد مشاهیر الیگودرز دارید برایمان ارسال کنید تا با نام شما منتشر نماییم. برای ارتباط با وب سایت روزالیگودرز از لینک زیر استفاده کنید.

تماس با ما

درباره ی manager roozaligudarz

همچنین ببینید

استاد خسرو تاج

زندگی نامه زنده یاد استاد خسرو تاج (تاجدیوند) هنرمند و مجری توانمند الیگودرزی

استاد خسرو تاج (تاجدیوند) همواره به میهن، لرستان و دیار الیگودرز عشق می ورزید و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.