دو اثر از زنده یاد ولی الله شاهسواری که توسط آقای مصطفی عباسی به مناسبت شانزدهمین سالگرد استاد برای وب سایت روزالیگودرز ارسال گردیده است.
این آثار با امضای ولی الله شاهسواری به مصطفی عباسی هدیه شده است.
**عصاره اعجاز**
این من که در برابرتان ایستاده است!
کارش از عاشقی به جنون اوفتاده است!
آوخ از آن ستاره که در آسمان دل
دیریست با سخاوت غم دست داده است!
خواندیم از دو جام جهان بین چشم دوست
سحری که از عصاره اعجاز زاده است!
در دفتر بزرگ حقیقت نوشتهاند .
در کار عشق جبر و قدر بیاراده است !
زاهد طریق توبه و ما شیوه گناه!
انصاف ده کدام یک از ما ” نژاده” است!
بر سنگ گور من بنویسید با شراب
عیسای من شمیم نفسهای باده است!
معشوقه زمینی من در حریم، عشق،
چون قلب روستایی من پاک و ساده است
برخیز حافظا، بنگر، پیر می فروش
میخانه را به مدعیان وا نهاده است!
***تکراری***
بهار آمده با سبزههای تکراری
چقدر خستهام از این بلای تکراری
سلام حال شما عیدتان مبارک باد
هزار سال به این سالهای تکراری
به قد و قامتتان وه چه خوب میآید
لباس نو و اصول و ادای تکراری
زمین چه بیهوده بر یک مدار میگردد
در آسمان تهی و فضای تکراری
دریغ شهر که لبریز پیک تسلیت است
نمانده هیچ کسی بی عزای تکراری
چه حال و روز بدی چه هوای دلگیری
مباد قسمتت این ناسزای تکراری
از آفتاب فلک پرتوی نمیتابد
بر این تباهی ظلمت فزای تکراری
رها کنید مرا تا بگریم از سر درد
به سوگواری ما و شمای تکراری
فراخنای افقهای بیکرانه کجاست؟
دلم گرفته از این تنگنای تکراری
هنوز چشم به راه کسی نشسته دلم
که وا رهاندم زین انزوای تکراری
دگر به وقت خداحافظی نمیگریم
ز بس که دیدهام این ماجرای تکراری
با عرض درود و سلام خدمت استاد عزیز جناب بسحاق بزرگوار ضمن تقدیر و تشکر از زحمات و کوششهای حضرت عالی در زنده نگه داشتن یاد و خاطرات استاد فقید آقا ولی شاهسواری.
بنده مصطفی عباسی هستم متولد ۱۳ شهریور ۱۳۴۳ در خیابان سادات محله تیرانی شهرستان الیگودرز در سال ۱۳۶۰ موفق به اخذ دیپلم علوم انسانی از دبیرستان پهلوی الیگودرز شدم .
در ۱۳۶۶ افتخار آشنایی با استاد شاهسواری رو پیدا کردم و نزدیک به بیش از ۲۰ سال رابطه تنگاتنگ و نزدیکی با ایشون داشتم و خوشحالم که در این دو دهه که افتخار شاگردی ایشونو داشتم یک لحظه غیر از احترام و رشته محبت از ایشون چیزی ندیدم.
متاسفانه ایشون اواخر سال۸۴ به عارضه کبددچار شدند، و خیلی دیر اقدام کردن ومسامحه میکردن در روند معالجه خودشون که متاسفانه معالجه کارگر نیفتاد و در اوج بهت و ناباوری همه ما، درست در شب یلدای ۸۶ ایشون رو از دست دادیم و وقتی تونستیم با این مصیبت کنار بیاییم تازه اوج این ضایعه رو متوجه شدیم باز هم تشکر میکنم از اینکه شما این زحمات میکشید و یاد و خاطرات ایشون برای آیندگان زنده نگه میدارید
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که مگر مصلحت وقت درین بود
پاینده باشید
برای پیوستن به صفحه اینستاگرام روزالیگودرز بر روی لینک زیر کلیک کنید.
آماده سازی برای انتشار در وب سایت روزالیگودرز : خانم رژان بسحاق