روز پاسداشت زبان فارسی و همه ی روزهایی که با این زبان سخن می گوئیم را باید پاس بداریم چرا که زبان فارسی میراث گرانبهای نیاکان ماست که بخشی بزرگ از هویت و شخصیت ملیمان بدان بازشناخته میشود.
ز گفتار ویران نگردد جهان

ادبیات هر ملت متاثر از وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی یک ملّت است و به تعبیر دیگر آینه تمام نمای روحیات یک سرزمین است.
شاهنامه در این حوزه با هیچیک از آثار قبل و بعد از خود قابل مقایسه نیست. بهعبارتی شاهنامه تاریخ فرهنگ این سرزمین است.
خردنامهای تمام عیار است که روح وطندوستی، نیکی و نیکنامی، رادی و جوانمردی را در ایرانی زنده میکند و در مقابل، بدی و گژاندیشی، کاستی و نادرستی، پلیدی و زبونی را از ما میگیرد و به انسان روحی متعالی می بخشد.
فرهنگی که حکیم فردوسی درفشدار آن است، فرهنگ جشنسازی و شادیپراکنی است. مهرگستری و داد و دهش، و کار و کوشش در پرتو خرد و اندیشه نیک است.

حکیم انسانی هوشمند و سیاستمداری زیرک است که اوضاع سیاسی اجتماعی زمانه خود را به خوبی درک میکند و تلاش دارد تاریخ فرهنگ این سرزمین را به شیوهای خردمندانه و جامع و با نجابتی خاص خلق و به نسل آینده انتقال دهد.
او تلاش دارد به ایران و ایرانی معنویت و شوکتی دیگر ببخشد و ایران دوستی را به شکل دیگر معنا بخشد. ایران دوستی به مفهوم حرمت این مرز و بوم را نگهداشتن، به شکلی که از حوزه عقل و خرد گذر نکند.
مرز شاهنامه خرد و داد است و از هرگونه فرومایگی بهدور. حکیم با هیچ یک از شخصیتهای مورد علاقه و دوست داشتنی خود عهد دوستی و مودت نبسته است و حاضر نیست به هیچ قیمتی از ارزشهای انسانی و اخلاقی چشمپوشی کند و هر شخصیتی که این مرز را نادیده میگیرد او را بیخرد یا کمخرد ………. خطاب میکند.
داستان رستم وشغاد:
دل رستم از رخش آمد به خشم
زمانه خرد را بپوشید چشم
داستان رستم و سهراب از نگاه حکیم:
از این دو یکی را نجنبید مهر
خرد دور بود مهر ننمود چهر
رودابه در مرگ رستم:
بدو گفت زال ای زن کم خرد
غم ناچریدن بدین بگذرد
داستان رستم و تهمینه:
یکی آنک برتو چنین گشته ام
خرد را ز بهر هوا کشته ام
شاهنامه تاریخ اسطورههای این جغرافیا است که حکیم در پنج هزار بیت ابتدای خردنامه آنها را شرح داده است.
اسطورهها آئینهایی هستند که تصویرهایی را از ماوراء هزارهها منعکس میکنند. آنجا که تاریخ و باستانشناسی خاموش میماند اسطورهها به سخن میآیند فرهنگ آدمیان را از دور دستها به زمان میآورند و افکار بلند و منطق گسترده مردمانی ناشناخته ولی اندیشمند را در دسترس ما قرار میدهند.
این منظومه بلند در واقع وجدان ناخودآگاه جمعی قوم ایرانی است. در اندیشه ایرانی جنگافروزی و پیروز شدن در جنگ به هر قیمتی عملی ناپسند است. اساس پیروزی داد بودن نبرد است.
جنگ رستم و پولادوند از قول رستم:
که ای برتر از گردش روزگار
جهاندار و بیتا و پروردگار
اگر گردش جنگ من داد نیست
روانم بدان گیتی آزاد نیست
روا دارم از دست پولادوند
روان مرا بر گشایی ز بند
گر افراسیاب است بیداد گر
تو مستان زمن زور و دست و هنر
در جنگ ایران و توران از قول کیخسرو:
چو کیخسرو آن پیچش جنگ دید
جهان بر دل خویشتن تنگ دید
ز یکسو بیامد به پشت سپاه
به پیش جهاندار شد دادخواه
اگر نیستم من ستم یافته
چو آهن به کوره درون تافته
نخواهم که پیروز باشم به جنگ
نه بر دادگر بر کنم جای تنگ
در جنگ هومان و بیژن از قول بیژن:
چنین گفت بیژن که ای کردگار
تو دانی نهان من و آشکار
اگر داد بینی همی جنگ من
وزین جستن کین و آهنگ من
زمن مکسل امروز توش مرا
نگهدار بیدار هوش مرا
شاهنامه ستون اصلی زبان فارسی و بنیاد عظمت و ملیت قوم ایرانی است. این اثر سترگ یادگار گرانسنگ ابرمرد خردمند و سرافراز ایران، حکیم فردوسی به عالم بشریت است.
وب سایت روزالیگودرز ۲۵ اردیبهشت روز پاسداشت زبان فارسی را به همه ی فارسی زبانان ایران و حوزه ایران فرهنگی تبریک می گوید.
گرد آوری به مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی استاد محمد بیات

برای پیوستن به صفحه اینستاگرام روزالیگودرز بر روی لینک زیر کلیک کنید.
آماده سازی برای انتشار در وب سایت روزالیگودرز : رژان بسحاق