آنچه در پی می آید خلاصه ای از زندگینامه و فعالیت های ادبی شاعر الیگودرزی بانو فریده چراغی سراینده اشعار پارسی و بختیاری با تخلص مَمیرا است که توسط وب سایت روزالیگودرز جمع آوری و به نظر شما رسانده می شود.

اولین دفتر شعر شاعر فریده چراغی با نام گل باوینه
برای دریافت نسخه الکترونیکی کتاب گل باوینه بر روی لینک زیر کلیک کنید:
فریده چراغی در اقدامی قابل توجه تعدادی از ضرب المثل ها و جملات کوتاه پرمعنی بختیاری را با عنوان زیانزدهای بختیاری در وبلاگ خود منتشر کرده است. تعدادی از این زبانزدها در زیر آمده است.
زبانزدهای بختیاری برگرفته از وبلاگ شخصی فریده چراغی
حورِ سُهر مینِت خُمِه کَشت و بیرینِت مردُمِه: توش خودم را کشت و بیرونش دیگران را ،ظاهر فریب
بالا جام نی دوون هم نی نشینُم : کنايه از افرادی که به چیز کم قانع نیستند و زیاد هم گیرشان نمی آید.
بید اَر تَهلِه سایهِ س شِرینه:درخت بید اگر ثمری ندارد ولی سایه ی خوبی دارد.کنایه از اینکه اگر خصلت بد را می بینی صفات خوب را هم ببین.
تا نبوهه امر حق نیوفتِه بَلگِ درخت: همه کارها با خواست خداست.
آسیَو دِرادره لوینِه کِپنِه : شمالی ها می گویند هِنه بَزو (یکی هیزم می شکند و دیگری می گوید هن.): یکی کار انجام می دهد دیگری نفس نفس می کند.
بُز که اجَلِس اِگَردِه نونان شونِ اِخوره : مصداق میخ به تابوت خود زدن .کاری که عاقبت بدی دارد انجام دادن.
بِنگشتِه بُردن باغ بهشت گُ ولات ولات: بهترین جا هم که باشی هوای وطن می کنی.
دیگ سه کُچُک دیگول هم سه کُچُک :وقتی سهم کوچک و بزرگ به یک میزان باشد.
ماهینِه که نیخون بگرِن دَس اِیارن سی دینِس:وقتی راغب به انجام کاری نباشند. کاری می کنند که حاصل ندارد.
هرچی کُنی سی ناکَس نه اِگو خووِه نه اِگو بَس:برای آدم قدر نشناس کار کردن بی فایده است.
دسِ خوم کَسِ خوم: به خودم تکیه می کنم.
هرکی گَپی ندارِه نِشینه سا یَه بَردِ گَپ:هرکس بزرگی ندارد به سنگ بزرگی تکیه می کند.
بزِ به پا خوس کَشِن به دار، میشِ به پا خوس : هر کسی باید در مقابل اعمال خود پاسخ گو باشد(که گناه دگران برتو نخواهند نوشت)
کور بهتر به حونه خوس رَه اِبَره: نابینا هم خانه ی خود را بهتر بلد است.
پوس خُووِه که بوس خُووِه: اصل و جوهر خوب است که ظاهر خوب است.
گرگ زِ به گَلِه هول به یَکی دارون: گله را گرگ زد وای به حال آنها که یک گوسفند دارند.آسيب پذيري قشر ضعيف.
بُردیم به آسِماری دَس ز دینُم نی وُرداری: بیچاره ام کردی هنوز هم رهایم نمی کنی؟
جُلِتُم وُر مُلِتُم: خواه ناخواه جورم را باید بکشی.دست شكسته آويز گردن است.
کیکنی و چِرنی خروس پامِ تِلنی: به بهانه ای دیگر از انجام کاری سرباز زدن ،بهانه جویی.
مَنیَر به رنگ زردُم گادینِ (گژدین ) زیرِ بَردُم: فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.
ار بَووسِه نی دی اِدا شاهی اِکِرد : اگر پدرش را نمی دید ادعای پادشاهی می کرد.
برای خواندن کامل این زبانزدها بر روی لینک زیر کلیک کنید:
از نکات قابل توجه در مورد اشعار خانم فریده چراغی این است که این اشعار بویژه شعرهای بختیاری ایشان، مورد توجه هنرمندان عرصه موسیقی و آواز قرار گرفته و در اجراهای آنها مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از این گروه ها گروه موسیقی و همخوانی بانوان (تیام) است که تا کنون در جشنواره های مختلف استانی ، منطقه ای و سراسری از جمله جشنواره زاگرس استان چهار محال و بختیاری- جشنواره ذکر و ذاکرین استان کردستان (سنندج)-تالارهای وحدت و نیاوران تهران و همچنین در جشنواره ها و مناسبت های مختلف دراستان لرستان اجراهای موفقی داشته اند.
یکی از اشعار ایشان که توسط خوانندگان مختلف زن و مرد بختیاری خوانده شده است شعر “کنار غریو” است. متن شعر به همراه برگردان فارسی آن به شرح زیر است:
كُنارِ غريوم كه بَرده نِصيوُم
(درختِ كنارِ غريبی هستم كه سهم من سنگ است)
يه عمره كه سي خُم ايگم ايگريوُم
(عمريست كه براي خودم مرثيه ميخوانم و ميگريم)
اَيَر باد و بارون بياهِن به جارُم
(اگر باد و باران به فريادم برسند)
اِشَينُم خومه تا غم از دل وُرآرُم
(خودم را میتكانم تا غم از دل برانم)
بخون كَوگِ مستُم كه بوسم گِليته
(كبكِ مستِ من، بخوان تا گلويت را ببوسم)
كه آستاره بختم مِنِ تيگِ ريته
(زيرا ستارهی اقبال همان روي خوب توست)
مُو چي مار تشنه تو چي چشمه سارون
(همچون مار تشنهام و تو گویی چشمه ساران)
دلُم سُحده زاره بزن نَرمه بارون
(دل من كويري سوخته است ای باران آهسته ببار)
كِلورُم به دستِ تو اي بادِ گَردو
(من كاهم در دست تو اي باد هر جايی)
گُلُم اَر بياهه بُهارونه از نُو
(اگر گل من بيايد دوباره بهار میشود)
تِيام پالِهپالِه پُرِ اَرس و خينن
(چشمانم كاسهكاسه اشك و خونند)
زِ بس چي تَريده به رَهت اينشينن
(دلم همچون راهزن سر راهت مینشيند)
دلُم جُور دينِش سرِ تَش ايبازه
(دلم مانند اِسپند روي آتش میرقصد)
یه عمره كه دل سی تو، وا تش اِسازه
(عمريست كه دل براي تو با آتش سازش میكند)
بنه سر به شونُم، بُهارُم صداته
(سر بر شانههايم بگذار كه بهار من صدای توست)
دل غم نَصيوم هميشه واباته
(دل غمين من هميشه همراه توست)
مو هُمدا پوييزُم كه شيوِسته ليزُم
(من همزادِ پاييزم كه اين چنين كاشانه و روزگارم به هم ريخته است)
بيو تا پَرامِ به پاهات بريزم
(بيا تا برگهايم را فرش راهت كنم)
دِلِ جُل به كولُم كه وَسته به ديندات
(دل خانه به دوش من كه دنبال تو افتاده)
بيو تا بخَوسه به شَوليزِ میهات
(بيا تا در خانهی آرام شب گيسوانت بخوابد)
ندونم كیای تو؟ مهی يا كه اَفتو؟
(نمیدانم كه هستي؟ ماهی يا آفتاب؟)
كه مُردُم ز ديريت بيو دی تو امشو
(كه از دوريت مي ميرم ديگر بيا)
تو نهلی كه ئی دل به سردی بميره
(نگذاري كه دلم در سرما بميرد)
بزن جور افتو كه برفُم بِچيره
(بتاب همچون آفتاب تا برف من ذوب شود)
سَرِ لِشك زردُم بخون كوگِ رَشته
(بر شاخسار زرد من بخوان ای كبك رنگين بال)
ندونی اِی سالا چه ور مُو گُدَشته
(نمیدانی اين سالها بر من چه گذشته است)
چه تَحله غريوي شرينُم بيَو دی
(غريبی تلخ است شيرين من ديگر بيا)
بُگُ اَر نياهي به كی وا كُنم ری
(بگو اگر نيايی به چه كسی روی كنم)
این شعر توسط رحیم عدنانی و خانم آفرین خوانده شده است. برای دانلود این ترانه ها از لینک های زیر استفاده کنید:
دانلود آهنگ کنار غریو با صدای آفری و شعر خانم فریده چراغی
خانم فریده چراغی علاوه بر سرودن شعر در حوزه ادبیات، در حوزه نثر نیز دست به قلم دارد و در وبلاگ شخصی خود متون مختلفی را منتشر کرده است. یکی از مطالب منتشر شده توسط ایشان سوگ نامه ای است که در وصف میرون بساک از نوازندگان زبردست سرنا نوشته است.
با توجه به جایگاه میرون بساک در ایل سرفراز بساک و اثرگذاری این دلنوشته، متن کامل آن عیناً از وبلاگ ایشان منتشر می گردد.
تنها خداست که می ماند
هم نوای شادی ها و غم های سالیان ایل چهارلنگ درگذشت
صدا، تنها صداست که می ماند. گلوي ایلی اندوهگین، چپ خواهد نواخت در سوگ نایی چپ: فردا 1391/5/19 (در آیین خاک سپاری هنرمند ايلياتي شادروان میرون بساک)
میر شکال (حسین نوایی) ـ نایی ایل ـ معروف به «میرون بساک» شب گذشته بر اثر سکته در الیگودرز دار فانی را وداع گفت.
توشمال ها (میشکال ها) در بختیاری نوازندگان سُرنا و کرنا هستند که بدون آوای ساز آن ها هیچ مراسم شادی یا عزایی برگزار نمی شود.
آنان در همه حال کنار ایل هستند و تلخ کامی و شادکامی مردم را از گلوی سُرنا در قالب شادیانه یا چپی بر می آورند. در ایل بختیاری هر طایفه و تیره ای توشمال و خواننده ای خاص خود را دارد تا همواره همراه شان باشند و در مراسم سوگواری و شادی آنان را همراهی کند.
توشمالان در ایل بختیاری نوازندگانی شاعر مسلک هستند که بیش تر اوقات، خودشان ابیات گاگریو (مرثیه) و شادیانه ها طنزها، هجوها و … را می سرایند (بیت می بندند) و در واقع یکی از مهم ترین اقشار پدید آورنده و نگاه دارنده آثار و ادبیات عامیانه و فولکلور این سرزمین هستند.
خانواده ی شادروان میرون بساک از دیرباز همراه و هم آواز ایل بوده اند. میرون بساک هنرمندی آماتور، ایلی و بی ادعا بود. او برادر خوانده ی تمام خانواده هایی بود که در شادی های شان سُرنا می نواخت انسانی شریف، نجیب و امین که با چشم و دلی پاک سالیان سال نظاره گر دستمال بازی زنان و شیون و گاگریو آنان بود. حرمت نان و نمک را پاس می داشت و آداب دان بود به همین خاطر نزد مردم محبوبیت داشت. هنگام عروسی یا عزا «میرون» دیگر یک توشمال نبود بلکه برادری محرم و غم خواری همراه بود.
میرون بساک به همراه برادر و دامادش در بسیاری از جشنواره های فرهنگی هنری استانی، منطقه ای و کشوری حضور داشت و نوای مردم ایل را به گوش علاقه مندان در جای جای ایران می رساند. چه سوگ ها که برای مردان ایل برپاشد و نوای ساز «میرون» آب خنکی بود بر دل سوخته ي بازماندگان و چه عروسی ها برپاشد که سرنانوازی او شادی اش را به گوش فلک ساز می کرد.
یادش گرامی و روحش قرین رحمت ایزدی باد
این مطلب در حال تکمیل شدن است چنانچه نظری در خصوص مطلب دارید یا مطلب مستقلی در این خصوص دارید می توانید از طریق لینک زیر برایمان ارسال کنید.
تنظیم برای انتشار در وب سایت روزالیگودرز
رژان بسحاق – دانشجوی حقوق
سلام خسته نباشید من نوه اون آقایی هستم که درخت کنار غریو و کاشته و وجود داره و اینکه داستان کاشتن این خیلی پر محتوا و جالب که از زبان همکاراش شنیدم
سلام ببخشید چطور میتوانم با سرکار خانم چراغی ارتباط بگیرم، میخواستم ببینم آیا ایشون روی ملودی هم شعر میگن، سپاس
هزاران آفرین به این بانوی شاعر و خوش ذوق
زبان و گویش بختیاری برای زنده ماندن به چنین شاعران توانمندی نیاز دارد
در مورد ضرب المثل دیگ سه کچک ( ایخو = میخواهد ) دیگولی هم سه کچک
لازم به توضیح است که هنگامی که میخواهند آتش درست کنند و دیگی را روی آن قرار دهند حداقل به سه سنگ اطراف آتش نیاز است تا ظرف را روی آن قرار دهند و بزرگی یا کوچکی دیگه فرقی ندارد همان سه سنگ برای نگه داشتن دیگ بری روی آتش نیاز است
معنی ضرب المثل این است که برای انجام کار کوچک یا بزرگ حتما مقدمات و وسایل آن کار نیاز است و فرقی ندارد که کار کم باشد یا زیاد باشد
سلام
دست مریزاد میگم به این بانوی بختیاری به خودمون میبالیم و افتخار میکنیم و چه دور نمای روشنی رو برای ترانه های فولکلوریک بختیاری با بودن شعرای جوان و خوانندگانی با دانشی که ظهور کردن و ما را با دوران کودکی نه چندان دور مون میبرن خاطراتی که با پدر بزرگها و مادر بزرگهامون توی گیر دار کوچشون شکل گرفته و این اصطلاحات ناب و اصیل از قلم این عزیزان جاری میشه و با صدای عزیزان دیگه ای خوانده میشه. تمام قد در مقابل همه ی شما که برای غنای این فرهنگ مرز و بوم تلاش میکنید ،خم میشیم و آرزوی سلامتی و تندرستی برای تک تک شما عزیزان دارم
ببخشید از خانم چراغی پیج اینستا هست که به اشتراک بزارید؟